بعد رفتنم
طلایه خورشید روشنایی می آورد
تموج انعکاس پردازش به اوج معانی
نگاهی باران
احساس می کنم
لبریز از حد شادمانی
ابرها گاهی با غروب توئم می شوند و شرح شگرف هستی به اوج زیبایی تداعی
بعد رفتنم
مهتاب می تابد تا پای عهد بسته ی با خورشید
آرزویم در حال تکرار شدن است
بعد رفتنم
آب رودخانه ها جاری
اوج ,ی ,خورشیدآرزویم ,حال ,بسته ,عهد ,به اوج ,پای عهد ,عهد بسته ,بسته ی ,ی با
درباره این سایت